دیوید لینچ؛ کارگردانی که خواب را به تصویر می‌کشید

کارگردان آمریکایی در طول دوران حرفه‌ای خود، با خلق آثاری چون «کله‌پاک‌کن»، «مخمل آبی»، «جاده مالهالند» و سریال تلویزیونی «توئین پیکس»، دنیایی سورئال و رازآلود را به تصویر کشید. او با ترکیب عناصر روزمره و ماورایی، فضایی ایجاد می‌کرد که مخاطب را در مرز بین خواب و بیداری قرار می‌داد. این سبک خاص به‌قدری تأثیرگذار بود که اصطلاح «لینچی» برای توصیف آن به کار می‌رود.

فلسفه سینمایی لینچ آن بود که به‌جای توضیح دادن، از طریق تصویر، صدا و فضاسازی برای مخاطب داستان‌سرایی کند. او از نمادها و ابهام برای ایجاد حس تعلیق و رازآلودگی استفاده می‌کند، به‌طوری‌که مخاطب در هر لحظه میان دنیای خواب و بیداری سرگردان می‌شود. در واقع، لینچ موفق شد زبانی سینمایی خلق کند که نه‌تنها داستان بگوید، بلکه به مخاطب اجازه دهد رویا ببیند، احساس کند و در دنیای ناشناخته‌ها گم شود.

همان‌طور که گفته شد یکی از ویژگی‌های بارز آثار لینچ، استفاده هوشمندانه از صدا و موسیقی بود. او با همکاری آهنگسازانی مانند «آنجلو بادالامنتی» موسیقی را در آثار خود به کار می‌برد که حس تعلیق و دلهره را در مخاطب تقویت می‌کرد. برای مثال در فیلم «کله‌پاک‌کن»، او با استفاده از صداهای صنعتی، فضای کابوس‌واری خلق کرد که احساس ترس و وحست محاطب را چند برابر می‌کند. 

لینچ در آثارش به کاوش در تاریکی‌های پنهان در پسِ ظاهر زندگی روزمره می‌پرداخت. در «مخمل آبی»، او جنبه‌های پنهان و تاریک یک شهر کوچک را نشان می‌دهد و در «توئین پیکس»، رازهای نهفته در پسِ چهره‌های آشنا را برملا می‌کند. این رویکرد او را به یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما بدل کرد.

دیوید لینچ در طول دوران حرفه‌ای خود، جوایز و افتخارات بسیاری کسب کرد که نشان‌دهنده تأثیر عمیق او بر دنیای سینما بود. او چهار بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد، از جمله برای بهترین کارگردانی در فیلم‌های «مخمل آبی» و «داستان استریت». همچنین در سال ۲۰۱۹، آکادمی اسکار به پاس یک عمر دستاورد هنری، جایزه افتخاری را به او اهدا کرد.

در سال ۲۰۰۱ فیلم «جاده مالهلند» برنده جایزه نخل طلایی جشنوارهکن شد. او همچنین از جشنواره‌های معتبر دیگری مانند ونیز، سزار و بفتا نیز جایزه دریافت کرد. سریال «توئین پیکس» نیز موفق به کسب جایزه گلدن گلوب شد و به یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی تبدیل شد. این افتخارات، نشانگر تأثیر ماندگار لینچ بر هنر و سینمای جهان است.

درگذشت دیوید لینچ، دنیای سینما را از یکی از خلاق‌ترین و نوآورترین هنرمندان خود محروم کرد. اما میراث او، با فیلم‌ها و سریال‌هایی که همچنان الهام‌بخش هنرمندان و مخاطبان هستند، برای همیشه زنده خواهد ماند. مخاطبان و علاقه‌مندان پروپاقرص سینما می‌توانند از طریق روبیکا (کلیک کنید) آثار سینمایی و مستندهای دیوید لینچ را با دوبله فارسی و بدون خرید اشتراک تماشا کنند.


داریوش؛ در ستایش ترسیدن
«داریوش» جدیدترین محصول شبکه نمایش خانگی است که تا کنون چهار قسمت آن از پلتفرم‌های روبیکا و فیلم‌نت پخش شده است. این اثر دومین تجربه کارگردانی هادی حجازی‌فر پس از فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» است که تهیه‌کنندگی آن را نوید محمودی بر عهده دارد. علاوه‌بر هادی حجازی‌فر که فیلمنامه را نیز نوشته است، بازیگرانی چون مهرداد صدیقیان، عباس جمشیدی‌فر، ژیلا شاهی و سحر دولتشاهی در «داریوش» حضور دارند.
هان کانگ؛ الهام‌بخش از قلب خاور دور
در فیلم «زندگی‌های گذشته» (Past Lives)، دختری که با خانواده‌اش قصد مهاجرت از کره جنوبی به آمریکا را دارد به دوستش درباره این مهاجرت می‌گوید: «من مهاجرت می‌کنم چون می‌خوام نوبل ادبیات ببرم و هیچوقت نوبل ادبیات رو به یک کره‌ای نمیدن.» امسال برای اولین بار در تاریخ جایزه نوبل ادبیات به یک زن کره‌ای به نام «هان کانگ» تعلق گرفت. تا پیش از این «کیم دائه-جونگ» تنها کره‌ای بود که موفق شده بود نوبل دریافت کند.
صبحانه با زرافه‌ها؛ برای چیز مسخره‌ای به نام زندگی و حتی مرگ
سروش صحت را با خلق آثاری مانند چارخونه، ساختمان پزشکان، پژمان و لیسانسه‌ها در تلویزیون می‌شناسیم. او در سال ۱۳۹۷ «جهان با من برقص» را ساخت و این گام اول او برای ورود به عرصه سینما بود، گامی که با موفقیت نسبی همراه بود و زمینه‌ساز ساخت «صبحانه با زرافه‌ها» شد.
پنگوئن؛ پرنده نه چندان قشنگ گاتهام!
«برای پیروزی در این شهر نیازی نیست بلندقد، خوش‌قیافه یا حتی قوی باشی. فقط باید از همه باهوش‌تر باشی.» این جمله را پنگوئن در وصف خودش می‌گوید و شاید کامل‌ترین جمله در توصیف یکی از چرک‌ترین ویلن‌های دنیای دی‌سی است. شخصیت پنگوئن در نسخه‌های متفاوت کمیک‌ها، کودکی و تجربه زندگی متفاوتی دارد، اما یک چیز همیشه ثابت است؛ هوش بالای او در خلق نقشه‌های مختلف برای شکست رقبا.